تبیان، دستیار زندگی
تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخ دیوانه خانه یا دارالمجانین در تهران/عکس


تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند.


دارالمجانین

تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند و بیماران روانی را با وسایل ابتدایی و ناقص و تقریبا به صورت فراموش شده در آنجا ماوا دادند. با بیماران اعصاب و روان در ایران بسیار بد رفتار می‌شد و اغلب در رویارویی با آنان به کتک و شلاق و تازیانه متوسل می‌شدند. تازه حدود 80 سال قبل بود که به تدریج تیمارستان‌های جدید در ایران به وجود آمدند و درمان بیماران روانی سر و سامان گرفت.

داستان‌های زیادی از بازدید ناصرالدین شاه از دارالمجانین و متلک پرانی‌های مردم به او بر سر زبان‌هاست یا در کتاب‌ها آورده شده است.

یکی از دولتمردان قاجاری آصف‌الدوله نام داشت که روزی که در حضور شاه صحبت می‌کرد و درباره نحوه سرکوب عشایر متجاوز ترکستان روس سخن می‌راند پیشنهاد کرد آنها را با شلیک خمپاره توپ منکوب کنند و ناگهان از جا برخاسته با دهان صدای شلیک توپ را درآورد و مرتبا می‌گفت در رر - ورورور گرمب، گرمب، گرمب در ودردرودر، و شاه متوجه شد او دیوانه شده است از این رو دستور داد مرخص شود و مدتی استراحت کند.

درباره حسینعلی خان صدرالسلطنه نوری معروف به حاجی واشنگتن که تا اوایل زمان سلطنت رضا شاه هم زنده بود شایعاتی وجود داشت که حکایت از دیوانگی شدید او می‌کرد و مرحوم علی حاتمی در فیلم «حاج واشنگتن» که چند ماه پیش از تلویزیون پخش شد تا حدودی جنون او را نشان داده است. حاج واشنگتن روز عید قربان گوسفندی در هتل بزرگی در شهر واشنگتن که موقتا در آنجا اقامت داشت در وان حمام سر برید که خون آن گوسفند از شیروانی سرازیر شد و به خیابان ریخت و باعث وحشت و اجتماع مردم شد و کار به مداخله پلیس و بازداشت موقت جناب ایلچی رسید، در ایران نیز او در صحبت پرت و پلا می‌گفت و از این رو چندان به او وقعی نمی‌نهادند.

این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلول‌هایی نگهداری می‌شدند. مابقی که آرام‌تر بودند در بخش‌‌های عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر می‌بردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاق‌های اختصاصی زندگی می‌کردند

ایجاد دارالمجانین در تهران

دارالمجانین تهران از اوایل دهه 1300 سروسامانی یافت. در گزارش هیات بهداشتی اعزامی جامعه اتفاق ملل در سال 1924 / 1303 آورده شده است که دیوانه خانه تهران (دارالمجانین) به وسیله دایره صحیه بلدیه (شهرداری) تهران اداره می‌شود. در آن زمان بهداشت و درمان در ایران آن‌قدر ناشناخته بود که تنها دایره‌ای به نام صحیه زیر نظر بلدیه تاسیس شده بود که امور بهداشت شهری را زیر نظر داشت. تشکیلات صحیه که بعدها اداره کل صحیه شد در سال‌های بعد تاسیس شد که جزو وزارت داخله (کشور) بود و تنها پس از اینکه رضا شاه از سلطنت مستعفی شد و از ایران رفت دولت فروغی وزارت بهداری را تاسیس کرد زیرا به قدری وضعیت بهداشت و بهداری و درمان اسفناک بود و به گونه‌ای بیماری‌ها مردم را تلف می‌کرد که ایجاد وزارت بهداری ضروری تشخیص داده شد.

دیوانه‌خانه یا دارالمجانین تهران که در دهه‌های بعد نام آن به تیمارستان (پس از تصویب لغات جدید فارسی در سال‌های 1320-1314 هـ‌.ش) تغییر یافت و در دهه‌های چهل و پنجاه آنجا را بیمارستان روانی خواندند و نام «رازی» هم به آن گذاشتند، در ابتدا فقط 100 نفر ظرفیت داشت ولی در سال 1303 که پزشکان هیات صحیه جامعه اتفاق ملل از آن دیدن کردند 112 مریض در آنجا بستری بودند که شامل 69 تن مرد، 41 نفر زن و دو کودک بودند.

تقریبا نیمی از بیماران در اتاق‌های کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاق‌ها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیله‌ای در آنها دیده نمی‌شد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود. درب آنها آهنین و کف آنها کاشی بود. در میان هر اتاق یک جوی فاضلاب قرار داشت که به منظور شستشوی اتاق به کار برده می‌شد. حصیری کف هر اتاق پهن شده بود که به منزله رختخواب بود.

افراد مریض در شرایط ابتدایی نگهداری می‌شدند اما اتاق‌ها پاکیزه بود و پزشکان خارجی بازدیدکننده هیچ علامت آلودگی، ادرار، مدفوع و بوهای کریه در آنجا ندیدند و استشمام نکردند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلول‌هایی نگهداری می‌شدند. مابقی که آرام‌تر بودند در بخش‌‌های عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر می‌بردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاق‌های اختصاصی زندگی می‌کردند.

دارالمجانین

دیوانه‌های زن نیز در بخش جداگانه نگهداری می‌شدند. موهای سر کلیه دیوانه‌ها اعم از زن و مرد را تراشیده بودند. پزشکان خارجی اظهار نظر کرده بودند در ایران آن زمان که سیفلیس رواج زیادی داشت انتظار می‌رفت که فلج به علت سیفلیس زیاد وجود داشته باشد اما در زمان بازدید پزشکان جامعه اتفاق ملل از تیمارستان تهران فقط دو مورد بیمار مبتلا به سیفلیس در دیوانه‌خانه وجود داشت. سیفلیس مغز هم در ایران بسیار کم بود.

در سال 1302 هـ‌.ش، 79 مریض از دارالمجانین مرخص شده بودند. این افراد یا معالجه شده یا می‌توانستند با کمک دوستان خود زندگی کنند. بودجه دارالمجانین در آن زمان بسیار کم و فقط 280 لیره در ماه بوده است. در سال‌های بعد تعداد دیوانگان بسیار شد. بیشتر دیوانگی‌ها در ماه‌های گرم تابستان آغاز می‌شد. بعضی از سرمایه‌داران و تجار وقتی ورشکست می‌شدند خود را به دیوانگی می‌زدند و به تیمارستان انتقال می‌یافتند تا طلبکاران سراغشان نروند. هنگامی که قانون نظام اجباری وضع شد نیز بعضی از مشمولان دست به اعمال جنون‌آمیز می‌زدند تا بگویند دیوانه‌اند و از اعزام به سربازی معاف شوند.

چون دیوانگان درباره جنایت و جرایم فاقد مسوولیت هستند عده‌ای از کسانی که مرتکب قتل می‌شدند نیز خود را به دیوانگی می‌زدند اما اطباء حقه‌‌های همه این مدعیان جنون را کشف کرده و نمی‌گذاشتند آنها به حال خود گذاشته شوند. معروف‌ترین کسی که او را در سال آخر حیاتش به تیمارستان بردند مرحوم سیداشرف‌الدین گیلانی مدیر روزنامه فکاهی و طنزنامه نسیم شمال بود که عمرش در تیمارستان به پایان رسید و آن گویا در سال 1313 هـ. ش بوده است.

تقریبا نیمی از بیماران در اتاق‌های کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاق‌ها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیله‌ای در آنها دیده نمی‌شد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود

همین طور دکتر حسان یکی از باسوادترین و با استعدادترین پزشکان ایرانی نیز که در پاریس تحصیل می‌کرد حین تحصیل و در حالی که پس از پایان دوره عمومی، دوره عالی تخصص را می‌گذراند مبتلا به جنون شد و سرپرستی محصلین ایرانی در اروپا تصمیم گرفت او را در معیت یکی از دانشجویان رشته پزشکی که تحصیلاتش تمام شده بود به ایران بازگرداند اما دکتر حسان که از حدود سال 1313 تا حدود دو دهه و نیم بعد یعنی تا حدود سال‌های 1335 هـ.ش زنده بود و در تیمارستان تهران می‌زیست، حین بازگشت از اروپا دست به کارهای عجیبی زد و موجبات زحمت همسفر خود را که همان دکتر نصرت‌الله باستان چشم پزشک معروف بود فراهم آورد. این ماجرا به قدری خواندنی و شیرین است که در آینده آن را جداگانه خواهیم آورد.

بخش تاریخ تبیان


منبع: خبرآنلاین